جدول جو
جدول جو

معنی ذی قار - جستجوی لغت در جدول جو

ذی قار
برقه ذی قار نام موضعی است در شعر ذیل:
لقد خبرت عیناک یوما بحبها
ببرقه ذی قار و قدکتم الصدر،
(از معجم البلدان)،
تبه شد لشکرش در حرب ذی قار
عقابش را کبوتر زد بمنقار،
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
بی ارزش، بی عزت، بی حرمت، بی وقار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
بی آرام، ناآرام، بی تاب، ناپایدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذی شان
تصویر ذی شان
صاحب شان و شوکت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذی بال
تصویر ذی بال
خطیر، شریف، عزیز، شگرف، امری که در آن اهتمام شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ذی جاه
تصویر ذی جاه
صاحب جاه و مقام، دارای قدر، شرف و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
(رِلْ اَوْ وَ)
یوم ذی قارالاول، قال ابوعبیده: فخرج عتیبه فی نحو خمسه عشر فارسا من بنی یربوع فکمن فی حمی ذی قار، حتی مرت به ابل بنی الحصین بالفداویه، اسم ماء لهم، فصاحوا بمن بها من الحامیه و الرعاء. ثم استاقوها، فاخلف الربیع ماذهب له، و قال:
ا لم ترنی افات علی ربیع
جلاداً فی مبارکها و خورا
و انی قد ترکت بنی حصین
بذی قار یرومون الامورا.
(عقدالفرید جزء 6 ص 68)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که شغلی ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
بی ارزش خرد که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
بی درد، بی ننگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذو فقار
تصویر ذو فقار
مهره داران
فرهنگ لغت هوشیار
یا ذو القعده الحرام. ماه یازدهم از ماههایی قمری عرب میان شوال و ذوالحجه و آن یکی از ماههای حرام بود و در آنماه جنگ نمی کردند و به سفر نمی رفتند: (تا ذوالقعده بگذشت و ذوالحجه اندر آمد)
فرهنگ لغت هوشیار
صاحب شوکت فرهمند صاحب شان و شرافت (در عنوان بزرگان نویسند: خدمت ذی شرافت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذی جاه
تصویر ذی جاه
صاحب جاه و مقام خداوندشان و شوکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوفقار
تصویر ذوفقار
مهره دار. یا ذی فقاران، جمع ذی فقار. مهره داران
فرهنگ لغت هوشیار
دنباله دار. یا گندم و آرد پی دار. که ریع بسیار دارد صاحب ریع. یا گوشت پی دار. دارای قوت دارای پی و عصب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی وقار
تصویر بی وقار
سبکسار باد سار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذی فقار
تصویر ذی فقار
مهره دار مهره دار. یا ذی فقاران، جمع ذی فقار. مهره داران
فرهنگ لغت هوشیار
بی هال (هال قرار) مرا دیوانه پندارند و بی هال - که دیوانه چو من باشد به هر حال (ویس و رامین) خسته دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذوفقار
تصویر ذوفقار
((فِ))
ذی فقار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذی فقار
تصویر ذی فقار
((فِ))
مهره دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی کار
تصویر بی کار
کسی که کاری ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی عار
تصویر بی عار
کسی که از کارهای ناشایست ننگ نداشته باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
ناپایدار، بی ثبات، بی صبر، ناشکیبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
بی تاب، نا آرام، سراسیمه، پریشان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
Antsy, Fidgeting, Restless, Restlessly, Skittish, Unsettled
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
Thankless, Unappreciative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
беспокойный , ёрзание , беспокойно , нервный , нестабильный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
неблагодарный , неоценивший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
unruhig, zappelig, ruhelos, nervös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
undankbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
тривожний , неспокійний , неспокійний , тривожно , нервовий , нестабільний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
невдячний , неоцінений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی قرار
تصویر بی قرار
niespokojny, niespokojnie, nerwowy, niestabilny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی قدر
تصویر بی قدر
niewdzięczny
دیکشنری فارسی به لهستانی